در این مقاله می‌خواهیم در مورد یک فریب بزرگ در معامله‌گری با شما صحبت کنیم که می‌تواند نتایج معاملات شما را به‌کلی دگرگون کند.. با ما همراه باشید.
شخصی را تصور کنید که بدون داشتن هیچ‌گونه دانش و آگاهی نسبت به بازار سرمایه وارد این بازار می‌شود و بر اساس پیشنهاد کارگزار یا دوستانش اقدام به خریدوفروش سهم می‌کند.
معمولاً اتفاقی که می‌افتد این است که فرد تازه وارد چند معامله خرید انجام می‌دهد و می‌تواند طی مدت کوتاه (مثلاً دو یا سه هفته) چند درصد از بازار سود بگیرد. خُب یک احساس خوشحالی و رضایت تا مدتی با معامله‌گر باقی می‌ماند تا اینکه طی یک یا چند معامله ضرردِه تمامی سود کسب‌شده را تقدیم بازار می‌کند!
یک اتفاق روان‌شناختی
اتفاقی که ازنظر روان‌شناختی باتجربه ضرر و از دست دادن سودهای کسب‌شده در فرد تازه وارد می‌افتد این است که، ذهن منطقی و حسابگرش وارد عمل می‌شود و با خودش می‌گوید من بدون هیچ‌گونه دانشی توانستم مقداری سود از بازار بگیرم و حتماً ضررهایم به این دلیل بوده که دانشم نسبت به بازار کم بوده است که نتوانستم نقطه خروج را به‌موقع شناسایی کنم و سهم در ضرر را به‌موقع نقد کنم…
این یک دام بزرگ در معامله‌گری که تقریباً همه افراد ازجمله خودم دچارش شدم و آن اینکه تحلیل تکنیکال سهام همه چیز نیست!
اما پس از آن اتفاقی که می‌افتد فرد تازه وارد شروع به مطالعه منابع تحلیل تکنیکال سهام و بنیادی می‌کند، در کلاس‌های تحلیل تکنیکال ثبت‌نام می‌کند با این سناریو که اگر بتوانم بازار را خوب تحلیل کنم مطمئناً می‌توانم سودهای خوبی از بازار بگیرم و نقاط ورود و خروج خوبی را برای سهم پیش‌بینی کنم.
پس از فراگیری این علوم تحلیلی معمولاً اتفاق خاصی در نتایج معاملات فرد تازه وارد احساس نمی‌شود…. در ادامه می‌خواهیم به توصیف دلایل مهم پشت پرده این اتفاقات بپردازیم…
خُب فرد تازه وارد را به یاد بیاورید که تصور می‌کرد با فراگیری علوم تحلیلی مثل تحلیل بنیادی یا تکنیکال می‌تواند جلوی تمام ضررهایش را بگیرد. درواقع این فرد تازه وارد اشکال را در فن بازار یا Method پیدا کرد. اما در حقیقت Method کمترین تأثیر را برای موفقیت شما در مسیر معامله‌گری در بازار سرمایه دارد.
اصول ۳M در معاملات
در ادامه می‌خواهیم به اصول ۳M یعنی مدیریت سرمایه ، سیستم معاملاتی و روانشناسی در ترید بپردازیم. خُب از کم‌اهمیت‌ترین اصل اصول ۳M یعنی Method شروع می‌کنیم.
درواقع متد یا روش برای معاملات ما حدومرزی را مشخص می‌کند، ما با یادگیری تحلیل بنیادی، وضعیت کلی یک شاخص یا صنعت رو پیش‌بینی می‌کنیم و بر اساس تحلیل فنی یا همان تکنیکال نقاط ورود و خروج به سهم را پیدا می‌کنیم.
مطلب مهمی که وجود دارد این است که همه دانسته‌های تکنیکی ما باید به این ختم بشود که بتوانیم برای هر معامله خریدی که می‌خواهیم انجام بدهیم تکلیف سه چیز را قبل از انجام هر معامله به‌صورت مکتوب با خودمان روشن کرده باشیم!
مواردی که در هر معامله باید رعایت شود
اولین مورد شرایط خرید است…. به این مفهوم که تحت چه شرایط تکنیکی باید یک سهم را خرید.
مورد دوم حد ضرر است… به این مفهوم که اگر چنانچه پس از خرید، سهم در ضرر رفت این ضرر قرارِ تا کجا ادامه پیدا کنه؟ درواقع جایی برای توقف ضرر باید وجود داشته باشد چون یک سهم پتانسیل این‌رو دارد که حتی بیش از نصف ارزش خودش رو در مدت کوتاهی از دست بدهد.
و آخرین مورد حد سود است… یعنی اگر سهم گل کرد و به سود نشست تا کجا با سهم می‌مانیم.
ترکیب این سه‌نقطه برای ما تعریفش استراتژی معاملاتی یا سیستم ترید است که من خودم بشخصه کمتر سهامداری را دیدم که استراتژی داشته باشد و در فایل‌های صوتی آینده به تفضیل در این مورد صحبت می‌کنیم. پس تا اینجا…
کم‌اهمیت‌ترین مورد برای موفقیت در حیطه معامله‌گری، ابزار و فن بازار یا همان تحلیل بنیادی و تکنیکال است که باید به یک سیستم ترید مدون و خالی از ابهام ختم بشود.
در مورد دو بخش مهم یعنی Money یا همان مدیریت دارایی و ریسک و Mind یا همان چالش‌های روان‌شناختی که مهم‌ترین بخش تریدینگ هست در فایل‌های صوتی که به‌زودی در کانال قرار می‌گیرد مفصل و دقیق براتان صحبت می‌کنیم.